طنز
داستان طنز نیاز به موقعیت طنزآمیز دارد.
اما فکر نکنید که نویسنده باید از صبح تا شب دنبال سوژهای بگردد که موقعیتی خندهدار در آن باشد، زیرا شاید تا آخر عمر هم چنین موقعیتی به ذهن کسی نرسد. برای اینکه بتوانید چنین موقعیتهایی را پیدا کنید، شما هم باید مثل نویسندههای رمانهای طنزآمیز آن موقعیتها را با شگردهایی به وجود بیاورید و با ذهن خلاق خود و با کمک همۀ عناصر و فنون طنز آن را گسترش دهید و تبدیل به داستان کنید، درست مثل دانشمندی که در آزمایشگاه برخی از عناصر را با هم ترکیب میکند و نتیجۀ آن را به دست میآورد. برخی از سوژههایی که در ادامه آوردهام، مناسب داستان و برخی مناسب رمان هستند، ولی همگی به شما کمک میکنند با ساز و کار ایجاد موقعیتهای طنزآمیز آشنا شوید:
١. شخصیتهای عادی را در شرایط غیرعادی بگذارید
در اینجا شخصیت اغراقآمیز نیست، بلکه مثل ماست، اما شما او را در وضعیتی غیرعادی میگذارید که ممکن است خجالتآور باشد و همین باعث ایجاد سوژه و بعد طرحهایی خندهدار میشود؛
:) آقای خوشمرام و بانو، پنج تن از همکاران را به اتفاق خانوادههایشان روز عید برای شام به رستورانی در بالای شهر دعوت کردهاند. وسط تناول غذاهای مفصل و مجلل، ناگهان آقای خوشمرام بهطور اتفاقی متوجه میشود کیف پول و همه کارتهایش نیست. حال آقای خوشمرام در آن شب تعطیل که هیچ کس در دسترس نیست و جلوی همکارانی که با آنها رودربایستی دارد، چه باید بکند؟
:) کارمند جوانی که زندگی فقیرانهای دارد، با پیرمرد مرموزی روبهرو میشود و پیرمرد که میخواهد آرزوی کارمند را برآورده کند،
حمل بار، .) با چند سر عائله بعد از فوت همسرش به دلایلی تصمیم میگیرد خودش شغل شوهرش را ادامه دهد.
:) مردی تلفنچی رئیس شرکت است و رئیس شرکت یک خانم است.
۶. از آدمهای ناشی استفاده کنید
اگر به فردی شغلی بدهیم که تخصصی در آن ندارد، خود به خود طنز آغاز میشود.
:) مرد سادهای که تمام عمرش باغبان یکی از ثروتمندان بوده و دنیا را فقط از دریچه تلویزیون دیده است با ماشین مشاور رئیسجمهوری تصادف می کند و بعد طی اتفاقاتی تا مرز رئیسجمهور شدن در آمریکا پیش میرود. (رمان حضور»، یرژی کوشینسکی)
:) آشپزی را به دلایلی رهبر ارکستر سمفونیک کشور کردهاند.
:) خانمی را که رهبر ارکستر سموفونیک است، به دلایلی مربی تیم ملی فوتبال کردهاند.
???? از آدمهای عوضی استفاده کنید
آدمهای عوضی هم سوژهسازهای خوبی هستند. آدمهای عوضی، آدمهایی هستند که به دلیلی باید وانمود کنند شخص دیگری هستند. چنین کاری را اگر مخاطب بداند ولی مردم یا بازیگران داستان، به دلیل شباهت دو شخصیت به هم یا به دلایل دیگری ندانند، اتفاقات طنز زیادی ایجاد میکند. شاید نمونۀ بارز چنین آدمی که سوژههای طنز دو سریال طنز را تامین کرده است مسعود شصتچی در دو سریال مرد هزار چهره» (۱۳۸۷) و مرد دوهزار چهره» (۱۳۸۸) باشد که در آنها شصتچی، که کارمند ثبت احوال است از ترس دستگیری پلیس وانمود میکند رئیس پلیس، سرمربی سرشناس فوتبال، خلبان هواپیمای مسافربری و . است. در سریال ویلای من» (نویسندگان : امیرمهدی ژوله، خشایار الوند، ۱۳۹۲) نیز چند شخصیت برای به دست آوردن ارث یک ثروتمند رو به موت، وانمود میکنند فامیلهای نزدیک مرد ثروتمند هستند. (. در رمان شاهزاده و گدا»ی مارک تواین نیز دو نفر هویتشان با هم عوض میشود و همین باعث طنز میشود: شاهزاده ادوارد و گدازادهای به نام تام، که قیافههایشان شبیه هم است با تعویض لباسهایشان،
???? آدمهای زمان حال را به زمان گذشته بفرستید یا آدمهای زمان گذشته را به زمان حال بیاورید
در این حالت شما یک با یک یا چند شخصیت از قرن بیست ویکم را به جامعۀ حداقل صد سال پیش میبرید یا یک یا چند شخصیت حداقل صد سال پیش را به جامعۀ امروزی میآورید. این شخصیتها به دلیل بیگانگی با رفتار، رسوم، عقاید و عادتهای آدمهای تازه و نیز بیگانگی (یا به زبان فنی: نداشتن تناسب) با محیط جدید طنزهای زیادی را به وجود میآورند. همین جابهجایی تاریخی شخصیت اتفاقات طنز زیادی را به وجود میآورد.
سالها قبل (۱۳۳۷) ایرج پزشکزاد در رمان طنز ماشاءالله خان در دربار هارونالرشید» از همین الگوی طرح استفاده کرده است. در این رمان ماشاءالله خان که کتب تاریخی زیادی دربارۀ دوران هارونالرشید خوانده است آرزو می کند کاش در آن دوران در بغداد زندگی میکرد. سپس یک مرتاض هندی موفق میشود با جادو و جنبل او را به دربار هارون ببرد و ماجراهای طنز نیز از اینجا شروع میشود.
چگونه داستان طنز بنویسیم
قواعد داستانک نویسی
قصه نویسی
کتاب راز شکور
کتاب کویدا پادشاه سرزمین ویروس ها
داستان عدل اثر صادق چوبک
موضوع داستان
آدمهای ,میشود ,شخصیت ,رمان ,داستان ,چنین ,آدمهای عوضی ,آدمهای زمان ,زمان گذشته ,رهبر ارکستر ,استفاده کنید